اگر امت بخواهد حرکتش را به سمت جامعه مهدوی پیش ببرد نمیتواند به کشتی اسرع و اوسع پناه نبرد، هم سریع تر برود و هم وسعت کافی داشته باشد که همه امت را بتواند بپوشانند. لذا عزاداریها ابزار و نرمافزار حرکت اجتماعی جامعه ایمانی است و بزرگترین نرمافزار هم است. بزرگترین نرم افزار برای حرکت جامعه ایمانی عزاداریها است.
یک سطح از عزاداریها که بعد از شهادت اباعبدالله (علیه اسلام) تا قبل از مشروطه وجود داشته، بکاء بر سیدالشهدا(علیه اسلام) و مجالس عزاداری است که در محرم و صفر برگزار میشده و امت شیعه مجتمع میشده بر اشک ریختن. یک دهه خاص، دو تا دهه خاص، یک ماه خاص و نهادینه شده، از خود صدیقه طاهره هم شروع شده. از آن موقع که عزاداری را بر حضرت حمزه شروع کردند در سال دوم هجرت. و بعد میبینید اهل بیت به صورت یک فرهنگ به آن تکیه داشتند. و این اصل متنابه اش هم حتی قبل از عاشورا هست و بعد از عاشورا هم وجود مقدس سیدالشهدا(علیه اسلام) محور این شده. علتش هم این است که اختیار یک غول هفت سر است. آدم در بدنش اختیار را احساس میکند. طغیان به سمت خدای متعال هم قلیان میکند.
میل هم هست طغیان هم هست و این بدون قلب شکسته هدایتهاش خیلی مشکل میشود. خدای متعال اختیار را به قلب شکسته هدایت میکند. بالاترین نرم افزار برای هدایت اختیار، قلبی است که بشکند.
خب این پایداری بر سر این عزاداریها باعث تشکیل امت شیعه شده است. قلوب امت شیعه مجتمع شده و محورش هم اشک بود. اشک، عزاداریها، بکاء و تباکی محور این قسمت بوده. حال خدمت به آستان مقدس امام و حضور در نظام ولایت با اشک کارش تمام میشود؟ این انفعال روحی باید آنقدر قلیان داشته باشد که آماده خون دادن شود. اشک تبدیل به خون شود. این در مشروطه آغاز شد امت به یک ظرفیتی رسید که آماده بذل خون شد اضافه بر اشک. خون هم هست، اشک هم به قلیان میافتد. به جوشش میافتد و شما میبینید که عزاداریها جهتدار میشود. اشک و آه متناسب با فتنه آن زمان ارتباطش را با عاشورا میخواهد حفظ کند و اوجش را هم در قیام امام میبینید.
لذا امام که میفرمود پیروزی خون بر شمشیر، به این طریق خون را قیاس با محرم، چه در پانزده خرداد واقعیت محرم اتفاق افتاد، چه در ادامه و ساحت مقدس سیدالشهدا(ع) میکند. امام در اصل نهضت قیاس را با عاشورا دارد، با دوران صدر اسلام دارد و این قیاس، قیاس حقیقی است. امت هم آماده این معنا هست.
لذا هر کسی که خون داد با توجه به گره ای که وظیفهاش با عاشورا خورده بود، در صحنه حضور پیدا کرد.
باز آیا برای تکامل، ما میتوانیم به سطح خون اکتفاء کنیم؟
ما باید حرکت مان را به بلوغ تفقد ارتقاء دهیم. اشک هست، خون هم باید باشد و اوج آن را در دفاع مقدس دیدید، اما میبینید امتحان تمام نشد. همه مجاهدتها، همه به رشادت ها و همه شهادتها ما را به کجا رساند؟ به قطعنامه.
چرا؟
فقاهت باید بتواند این را هضم میکند. باید بتواند عدل و ظلم را در اینجا معنا کند. باید خط کش درست کند.
مجاهدت عمومی برای ما این است که عزاداری را که از اشک به خون ارتقا پیدا کرده، به موضوعات حکومت ارتقا دهیم. منظورمان از حکومتی توسعه فقاهت است، توسعه تفقه است، توسعه عقلانیت است. بزرگ شدن آن روش و منطق است.
اگر امت بخواهد حرکتش را به سمت جامعه مهدوی پیش ببرد نمی تواند به کشتی اسرع و اوسع پناه نبرد، هم سریع تر برود و هم وسعت کافی داشته باشد که همه امت را بتواند بپوشانند. لذا عزاداریها ابزار و نرمافزار حرکت اجتماعی جامعه ایمانی است و بزرگترین نرمافزار هم است. بزرگترین نرم افزار برای حرکت جامعه ایمانی عزاداریها است.
یک سطح از عزاداریها که بعد از شهادت اباعبدالله (علیه اسلام) تا قبل از مشروطه وجود داشته، بکاء بر سیدالشهدا (علیه اسلام) و مجالس عزاداری است که در محرم و صفر برگزار میشده و امت شیعه مجتمع میشده بر اشک ریختن. یک دهه خاص، دو تا دهه خاص، یک ماه خاص و نهادینه شده، از خود صدیقه طاهره هم شروع شده. از آن موقع که عزاداری را بر حضرت حمزه شروع کردند در سال دوم هجرت. و بعد میبینید اهل بیت به صورت یک فرهنگ به آن تکیه داشتند. و این اصل متنابه اش هم حتی قبل از عاشورا هست و بعد از عاشورا هم وجود مقدس سیدالشهدا (علیه اسلام) محور این شده. علتش هم این است که اختیار یک غول هفت سر است. آدم در بدنش اختیار را احساس میکند. طغیان به سمت خدای متعال هم قلیان میکند.
میل هم هست طغیان هم هست و این بدون قلب شکسته هدایت هاش خیلی مشکل میشود. خدای متعال اختیار را به قلب شکسته هدایت میکند. بالاترین نرم افزار برای هدایت اختیار، قلبی است که بشکند.
خب این پایداری بر سر این عزاداریها باعث تشکیل امت شیعه شده است. قلوب امت شیعه مجتمع شده و محورش هم اشک بود. اشک، عزاداریها، بکاء و تباکی محور این قسمت بوده. حال خدمت به آستان مقدس امام و حضور در نظام ولایت با اشک کارش تمام می شود؟ این انفعال روحی باید آنقدر قلیان داشته باشد که آماده خون دادن شود. اشک تبدیل به خون شود. این در مشروطه آغاز شد امت به یک ظرفیتی رسید که آماده بذل خون شد اضافه بر اشک. خون هم هست، اشک هم به قلیان می افتد. به جوشش میافتد و شما می بینید که عزاداریها جهتدار میشود. اشک و آه متناسب با فتنه آن زمان ارتباطش را با عاشورا میخواهد حفظ کند و اوجش را هم در قیام امام میبینید.
لذا امام که میفرمود پیروزی خون بر شمشیر، به این طریق خون را قیاس با محرم، چه در پانزده خرداد واقعیت محرم اتفاق افتاد، چه در ادامه و ساحت مقدس سیدالشهدا(ع) می کند. امام در اصل نهضت قیاس را با عاشورا دارد، با دوران صدر اسلام دارد و این قیاس، قیاس حقیقی است. امت هم آماده این معنا هست.
لذا هر کسی که خون داد با توجه به گره ای که وظیفهاش با عاشورا خورده بود، در صحنه حضور پیدا کرد.
باز آیا برای تکامل، ما میتوانیم به سطح خون اکتفاء کنیم؟
ما باید حرکت مان را به بلوغ تفقد ارتقاء دهیم. اشک هست، خون هم باید باشد و اوج آن را در دفاع مقدس دیدید، اما میبینید امتحان تمام نشد. همه مجاهدت ها، همه به رشادت ها و همه شهادت ها ما را به کجا رساند؟ به قطعنامه.
چرا؟
فقاهت باید بتواند این را هضم می کند. باید بتواند عدل و ظلم را در اینجا معنا کند. باید خط کش درست کند.
مجاهدت عمومی برای ما این است که عزاداری را که از اشک به خون ارتقا پیدا کرده، به موضوعات حکومت ارتقا دهیم. منظورمان از حکومتی توسعه فقاهت است، توسعه تفقه است، توسعه عقلانیت است. بزرگ شدن آن روش و منطق است.