صفحه نخست / پادکست ها
بررسی شکلگیری سه جبهه ایمان، کفر و نفاق از آغاز بعثت پیامبر اکرم (ص)
تقسیمبندی چهارگانه دوران امامت ائمه علیهم السلام، از آغاز رحلت پیامبر اکرم (ص) تا شهادت امام حسن عسکری (ع)
یک مطلبی را فهم کردید ابزاری بود برای دفاع از حضرت آقا حتما آن را به کار ببرید باید مدام شروع کنید مطالب را مطرح کردن هر کجا بلند میشوید و مینشینید دارید طرح مطلب میکنید، سوال میکنید جواب میخواهید.
فکرتان، ذکر تان، بحثتان، خوابیدن تان، خوراکتان همه چیزتان شده باشد اسلام، شده باشد انقلاب وِردا واحدا برای شما حساب کند هر کسی که با شما برخورد میکند.
یک مطلبی را فهم کردید ابزاری بود برای دفاع از حضرت آقا حتما آن را به کار ببرید باید مدام شروع کنید مطالب را مطرح کردن هر کجا بلند می شوید و مینشینید دارید طرح مطلب می کنید، سوال می کنید جواب می خواهید.
فکرتان، ذکر تان، بحثتان، خوابیدن تان،خوراکتان همه چیزتان شده باشد اسلام، شده باشد انقلاب وردا واحدا برای شما حساب کند هر کسی که با شما برخورد میکند.
اگر همت ما مصروف بر این باشد که انقلاب را در پیچ تاریخی بدانیم یعنی بدانیم که کل یوم عاشورا و کل ارضا کربلا. لذا همیشه خودمان را در محضر امام و خدمتگزاری به امام باید حس کنیم.
هرشب که موقع خوابمان می شود لحظهای باشد که تاریکی هوا ما را به این حس و حال منتقل کند که الان خیمه اباعبدالله هست و در این خیمه میخواهیم دوباره تجدید بیعت کنیم. میخواهیم دوباره نیروی و توان خودمان را در خدمت به حضرت قرار دهیم و یک مراقبهای داشته باشیم در این که روزی که بر ما گذشت، هفتهای که بر ما گذشت چه مقدار از اوقاتمان صرف حوائج خودمان شده و چه مقدار از وقتمان صرف حوائج امام زمانمان شده حتی اینکه حوائج اماممان را بهتر فهم کنیم. بهتر بتوانیم خدمتگذاری کنیم این هم یک سطح است.
عزاداری ها بزرگترین نرم افزار برای حرکت جامعه ایمانی است. یک سطح از عزاداری که بعد از شهادت اباعبدالله (ع) تا قبل از مشروطه وجود داشته بکاء بر سیدالشهدا (ع) است که در محرم و صفر برگزار می شده و امت شیعه مشتمل بر اشک ریختن بر مصائب اباعبدلله(ع) مجتمع می شده.
در مشروطه امت به یک ظرفیتی رسید که اشک تبدیل به خون شد. عزاداری ها متناسب با فتنه آن زمان جهت دار شد و اوجش در قیام امام رخ می دهد.
برای تکامل نمیتوانیم به سطح خون اکتفا کنیم باید حرکتمان را به بلوغ تفقه ارتقا دهیم. مجاهدت عمومی برای ما این است که عزاداری را که از اشک به خون ارتقاء پیدا کرده، به موضوعات حکومت ارتقاء دهیم. منظور از حکومتی توسعه عقلانیت و تفقد است.
الان در زمان مشروطه ای هستیم که نسبت به مسائل فرهنگی و اقتصادی است. اختلاف بین علماء در نگاهشان به مقوله فرهنگ و اقتصاد است. یک عده ای می گویند اصلا دین و اسلام نظام اقتصادی ندارد، تکامل مادی ندارد، ما به عنوان علما مسائل اسلام را که چگونه احکام تان را یاد بگیرید، چگونه واجبات و محرمات را رعایت کنید، میگوییم ولی اینکه چگونه زندگی کنید به ما ربطی ندارد.
الان دوره دوباره زمین خوردنها است.
کسی که میخواهد در این عرصه مطالبه گر باشد باید توجه داشته باشد که بت اصلی در فرهنگ و اقتصاد چیست از این کوتاه نیاید و چه کسی این بت را مورد حمله قرار می دهد . گفتمان او را با هر زبانی شروع کنند و فریاد بزند.
خدای متعال برای اینکه نعمت را یک مقیاسی بالاتر ببرد برای آن ایجادمانع میکند. اگر مانعی برای وصال وجود داشت و شما این مانع را کنار زدید و به وصال رسیدید، حتما لذت بالاتری میبرید. پس خدای متعال موجودی را خلق کرد که بتواند خلاف مشیت خودش رفتار کند و نقش مانع را ایجاد کند. قدرت شرارت که من بتوانم این کار را انجام دهم، اما مکلفم کرده که این کار را نکنم، این قدرت همان مانع هست.
خب وقتی این وضعیت ایجاد شود، طبیعتاً دو نظام ایجاد میشود. یک نظامی که میخواهد طبق مشیت خدای متعال رفتار کند و یک نظامی که میخواهد خلاف مشیتش رفتار کند. پس اقتضای این دنیا از ابتدا تا انتهایش به دلیل وجود اختیار، دو نظام کفر و ایمان هست.
ما باید بتوانیم ساختار جامعه را شیعه کنیم. باید روابط فرهنگی و اقتصادی ما به گونهای باشد که ببینند یک زندگی که ظاهرش هم ساده است اما آرامش دارد، محبت در آن هست. حرص نسبت به این که بدود و یک قدم دیگر از رفاه را تأمین کند و دوباره باز به آنجا که رسید یک قدم بعدی، رفاه دائم التزاید برای خودش ببیند، در آن نیست در عوض به فکر این هستند که چگونه روابطشان را با نفر بغل دستی در یک برهه از محبت و علاقه بروز دهند. دغدغهشان این است که با خدای متعال یک حالت جدیدی از ارتباط را ایجاد کنند.
مبنای تعامل چیست؟ نبی مکرم اسلام (ص) هم با بلاد غیر از خودش ارتباط داشت اما مبنایش حفظ قدرت اسلام بود. مبنایش این بود که سلطه کفار در همه ابعاد بر اسلام نفی شود. ارتباط باشد اما سلطه نباشد.
مقام معظم رهبری میفرمایند: جهاد کبیر یعنی عدم تبعیت از نظام سلطه در همه عرصهها.
فضای سنتی حوزه در آن زمان راهکارش این بود که اگر شما جهت تبلیغ و ابلاغ و فهم دین رشد پیدا کنیند، مسئله حل میشود. یک عدهای مدارس رفاه و مدارس علمیهی خاصی را تاسیس کردند. دارالتبلیغ السلامیه زدن. پاسدار اسلام چاپ میکردند. مجلات مذهبی چاپ میکردند. امام هیچکدام از این راهها را نرفتند.